معنی ذخیره پس انداز

حل جدول

ذخیره پس انداز

اندوخته


ذخیره و پس انداز

اندوختن


پس انداز

ذخیره

رزرو


ذخیره

پس انداز


پس انداز کردن

اندوخته، ذخیره

لغت نامه دهخدا

پس انداز

پس انداز. [پ َ اَ] (ن مف مرکب) ذُخر. ذخیره. پس افکند. پس اوگند. یخنی. نهاده. چیز نهادن کرده. اندوخته. الفغده. دست پس. پس دست. پستائی.
- صندوق پس انداز، صندوقی که در آن نقد حاصل از صرفه جوئی در خرج نهند.


پس انداز کردن

پس انداز کردن. [پ َ اَ ک َ دَ] (مص مرکب) یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار.


حساب پس انداز

حساب پس انداز. [ح ِ ب ِ پ َ اَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) حسابی مخصوص که در بانکها برای تشویق مردم به صرفه جوئی و پس انداز کردن و ثروت اندوختن باز میگردد ومعمولاً سود بیشتری برای اندوخته ٔ آن منظور میشود.

فرهنگ فارسی هوشیار

پس انداز

ذخیره، اندوخته، نهان کرده، پس دست

فرهنگ عمید

پس انداز

پس‌افکند، پس‌افکنده، اندوخته، ذخیره،
(اقتصاد) پولی که از صرفه‌جویی در هزینه برای روز مبادا ذخیره کنند،

فرهنگ معین

پس انداز

(پَ اَ) (اِ.) ذخیره، اندوخته.

فارسی به عربی

پس انداز

احتیاط، اِدّخاری

گویش مازندرانی

پس انداز

از انواع بازی های بومی که با توپ انجام شود

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

ذخیره پس انداز

1640

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری